💢 وقتی سلبریتیها صاحب فتوا میشوند ♦️امپراطوری رسانهای سلبریتیها تا کجا در قلمرو دین و شریعت نفوذ میکند؟
وقتی سلبریتیها صاحب فتوا میشوند
امپراطوری رسانهای سلبریتیها تا کجا در قلمرو دین و شریعت نفوذ میکند؟
نویسنده: محمد مرشد
سلبریتی ها فضای رسانهای ما را به تسخیر خود درآوردهاند. جدا از اینکه پرطرفدارترین و پربازخوردترین صفحات در شبکههای اجتماعی متعلق به سلبریتی ها است، غالب حجم مطالب و محتوای تولید شده در سایتها و خبرگزاریها، پیامرسانها، مجلات و روزنامهها درباره بازیگران، مجریان و هنرمندان سرشناس است.
امروز چارچوب فعالیت سلبریتی ها تنها در حوزه وظیفه ذاتی آنها، یعنی ایجاد سرگرمی محدود نیست؛ بلکه طیف وسیعی از حوزههای عمومی و تخصصی جامعه تحت تاثیر کنشها، مواضع و القائات آنها قرار دارند. سلبریتی ها امروز به نوعی ترویج دهنده یک نوع سبک زندگی خاص هستند. گاهی سعی میکنند بر خط و مشی سیاسی قشر خاکستری جامعه اثر گذار باشند، گاهی ابزاری برای دیپلماسی عمومی و بین المللی دولت مردان محسوب میشوند و برخی اوقات هم به عرفیترین شکل ممکن روایتگر دین و شریعت میشوند.
هر چقدر بخواهیم با نگاه خوشبینانه از کنار حضور پر شمار سلبریتی ها در برنامههای ترکیبی و جُنگهای شبانه رسانه ملی بگذریم، از ترویج نگاه سطحی به عاشورا و مقتل خوانیِ هنرپیشهها در ویژه برنامه شبهای محرم امسال سیمای ملی نمیتوان گذشت.
در این میان رسانه ملی به عنوان فراگیرترین رسانه در سطح کشور، به طور شگفتانگیزی تقویت کننده جریانی است که تلاش دارد جایگاهی منحصر به فرد و تاثیر گذار به سلبریتی های ایرانی ببخشد. هر چقدر بخواهیم با نگاه خوشبینانه از کنار حضور پر شمار سلبریتی ها در برنامههای ترکیبی و جُنگهای شبانه رسانه ملی بگذریم، از ترویج نگاه سطحی به عاشورا و مقتل خوانیِ هنر پیشهها در ویژه برنامه شبهای محرم امسال سیمای ملی نمیتوان گذشت.
حقیقت ماجر این است که تا کنون بسیاری از قلمروهای راهبردی در حوزه سیاست و فرهنگ را بدون کوچکترین مقاومتی به امپراطوری رسانهای سلبریتی ها واگذار کردهایم و با ادامه وضعیت کنونی در آینده نه چندان دور شاهد خواهیم بود که این سرشناسان تُهی و پر ادعا، به قلمرو شرعیات و عقاید بنیادین دینی ما هم نفوذ کرده و جای عالمان دین را در منبرهای حقیقی و مجازی خواهند گرفت.
اما چرا باید در شرایط کنونی نسبت به تشکیل امپراطوری رسانهای سلبریتی ها و گسترش حوزه نفوذ آنها حساس بود و ساده انگارانه آن را رها نکرد؟
نخست اینکه از نگاه بسیاری از پژوهشگران عرصه رسانه، ایجاد «شهرت» از طریق رسانههای پیچیده و مدرن امروز، امری برنامه ریزی شده و تحت مدیریت جریانهای ذینفوذ در عرصه فرهنگ و رسانه است. برای چهره شدن و سوپر استار لقب گرفتن در دنیای پرهیاهوی معاصر یا باید به منابع مالی کلان متصل بود و یا اینکه از لابیهای پشت پرده و اعمال نفوذ صاحبان قدرت بهره گرفت. همان رابطه دو طرفهای که «پول» و «شهرت» با هم دارند و خدمات متقابلی که سلبریتیها و کمپانیهای بزرگ اقتصادی به یکدیگر عرضه میدارند. ( صد البته که این گزارهها مطلق و قابل تعمیم به کل نیستند).
غیر از این است که بسیاری از آنهایی که امروز به عنوان سلبریتی به جامعه قالب شدهاند، ره صد ساله را یک شبه طی کردهاند؟ آیا اینگونه نیست که اگر یک چهره هنری بر خلاف خواست و اهداف جریان شبه روشنفکری عمل کند، هر چقدر هم که مردمی و محبوب باشد، از صحنه حرفهای رانده و منزوی میشود؟ در این شرایط چطور میتوان نسبت به گسترش نفوذ آنها در حوزههای حساس و راهبردی بیتفاوت بود.
اگر تا پیش از این نحوه پوشش و یا ترویج نگهداری انواع حیوانات خانگی توسط بازیگران مورد سوال بود، حالا شبکههای اجتماعی بستری شده تا خصوصیترین مسائل زندگی و خانوادگی سلبریتیها توسط خودشان به میان مردم بیاید.
دلیل دیگری که برای کنار گذاشتن نگاه خوشبینانه نسبت به سلبریتی ها قابل ذکر است، تحلیل رفتار اجتماعی و رسانهای آنها طی چند سال اخیر است. در نگاه کلی زیست اجتماعی سلبریتی ها در جامعه ما جهت مثبتی نداشته و این گمانه منفی را تقویت کرده که آنها از ابزارهای موثر برای تغییر باورها و دوری قشر تاثیر پذیر جامعه از ارزشها هستند. تضاد رفتاری سلبریتی ها با ارزشهای جامعه سنتی ایران آنقدر عیان است که قابل انکار نیست و متاسفانه با گذشت زمان این عارضه فرهنگی شکل جدیتری به خود میگیرد.
اگر تا پیش از این نحوه پوشش و یا ترویج نگهداری انواع حیوانات خانگی توسط بازیگران مورد سوال بود، حالا شبکههای اجتماعی بستری شده تا خصوصی ترین مسائل زندگی و خانوادگی سلبریتی ها توسط خودشان به میان مردم بیاید. همگان شاهدند که چطور تصاویری که باید در آلبومهای خصوصی خانوادگی برخی از چهرههای هنری سرشناس محفوظ بماند، به طور وسیع در فضای مجازی تکثیر میشود. همه این اتفاقات چارهای جز این باقی نمیگذارند که بگوییم بخشی از پروژه قبح شکنی و حیا زدایی از جامعه ایرانی بر دوش سلبریتیهای داخلی گذاشته شده است.
با ذکر این تفاصیل به پرسش اصلی این نوشتار بازمیگردیم: چرا نسبت به حوزه نفوذ سلبریتی ها و ورود آنها به حوزه مسائل دینی و شناختی حساس نیستیم؟ در این رابطه موضع و پاسخ جریان غربگرا و کارتلهای رسانهای وابسته به آنها مشخص است؛ طرف اصلی این پرسش رسانه ملی و رسانههای وابسته به نهادهای انقلابی هستند که عامدانه یا غافلانه در این زمین بازی میکنند. متاسفانه در بسیاری اوقات برخی رسانهها و سازمانهای رسانهای انقلابی جلوتر از سایرین در پر و بال دادن به سلبریتی های پر حاشیه، حرکت میکنند و بجای بهرهگیری از آرای صاحبنظران و نخبگان، به مواضع احساسی و بیعمق سلبریتی ها ضریب میدهند.
به هر حال نتیجه پایانی این بازی که در آن وارد شدیم مشخص است؛ وقتی در یک رویدادی سیاسی بسیار مهم مثل انتخابات ریاست جمهوری، از سوی اتاق فکرها یک سلبریتی نه چندان مقبول و محبوب، محور برنامه انتخاباتی جریان انقلابی در نظر گرفته میشود، وقتی بجای تبیین مسئله راهبردی حضور مدافعان حرم در هزاران کیلومتر فراتر از مرزهای کشور در رسانه، به تعریف و تمجیدهای سطحی چند هنرمند سرشناس از شهدای مدافع حرم در صفحات اجتماعیشان بسنده میکنیم و وقتی در رسانه ملی بجای عمق بخشی بینشی نسبت به مسئله عاشورا توسط اهل علم و عالمان دینی، روایتهای عرفی بازیگران و مجریهای سرشناس از عزاداری محرم را جایگزین میکنیم، در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی چه انتظاری میتوان از جامعه داشت جز پیروی از جریان رسانهای غالب که سلبریتیها در آن یکهتازی میکنند.
✍️منبع: @resanehenghelab
📌گفتمان علمی فرهنگی دانشگاه گلپایگان
🔸golpayegan university of technology